به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از شيرازه، هواپيماي ايرباس 300 جمهوري اسلامي ايران با پرواز مسافربري شمارهي 655، طبق برنامهي مقرر که از شش ماه قبل اعلام شده بود، قرار بود با 290 سرنشين از فرودگاه بين المللي بندرعباس به مقصد دبي پرواز کند. هواپيما با 15 دقيقه تأخير در ساعت 10:17 صبح روز يکشنبه دوازدهم تيرماه 1367 از زمين برخاست و هفت دقيقه بعد، در کمال ناباوري، هدف دو فروند موشک از سوي ناو آمريکايي وينسنس که وارد آب هاي داخلي ايران شده بود، قرار گرفت.
پرواز شماره 655 «ايران اير» براي رسيدن به دبي تنها 28 دقيقه زمان نياز داشت؛ اما تمامي سرنشينان ان قرباني جنايت امريکا شدند. 66 کودک ، 53 زن و 46 تبعه کشورهاي خارجي از جمله مسافران ايرباس ايران بودند.

گرچه آمريکاييها با توسل به بهانههاي واهي و کودکانه سعي در توجيه جنايت خود برآمدند اما آمريکا و متحدانش براي جلوگيري از پيروزهاي متوالي ايران بر ارتش بعث عراق، تشديد اختلاف بين مسئولين ايراني براي ادامه جنگ و وادار کردن ايران به پذيرش قطعنامه 598 از جمله دلايل واقعي بود که جنايتي هولناک را در خليج فارس رقم زد.
اعترافات جرج بوش معاون وقت رئيس جمهوري آمريکا در شوراي امنيت در ضمن توجيه اعمال خلاف ارتش آمريکا در سرنگوني هواپيماي مسافربري جمهوري اسلامي ايران که گفته بود «اگر ايران به جنگ خود با عراق پايان داده بود، قطعاً حادثه ايرباس اتفاق نمي افتاد.» بر اين موضوع صحه گذاشت.
پس از وقوع اين تجاوز آشکار، جمهوري اسلامي ايران موضوع را در شوراي امنيت و سپس شوراي سازمان بين المللي هواپيماي کشوري (ايکائو) پيگيري کرد اما به نتيجه نرسيد از آنجا که بيانيه ايکائو براي ايران رضايت بخش نبود پرونده را در ديوان بين المللي دادگستري (لاهه) کشاند تا اين که سرانجام طبق توافق ايالات متحده پذيرفت تا به بازماندگان هر مسافر ايراني کشته شده غير شاغل 150 هزار و مسافران کشته شده شاغل 300 هزار دلار به عنوان ديه و ساير هزينه ها پرداخت کند. همچنين توافق شد اين مبلغ که در مجموع رقمي حدود 69 ميليون دلار از طريق سفارت سوئيس به طور مستقيم به بازماندگان قربانيان پرداخت و قيمت هواپيما نيز به خود دولت پرداخت شود.
گرچه آمريکا با حمايت حاميان بين المللي خود موفق شد که زير بار مسئوليت نرود و در اين مورد، همواره اصرار داشت که اين حادثه به طور کاملا اتفاقي رخ داده است! اما حاضر شد غرامتي را به دولت ايران پرداخت کند! 26 سال از آن حادثه ميگذرد و تا امروز هيچ مسئولي دريافت اين غرامت و توزيع آن بين خانوادههاي داغدار را رسما تاييد نکرده است.
به نظر ميرسد عدم پرداخت اين غرامت از سوي دولت آمريکا در زماني که کشورمان پاي ميز مذاکره با بزرگترين ناقض حقوق بشر نشسته است ميتواند عبرتآموز باشد. دولت يازدهم که وجه همت خود را بر سياست خارجه و خاصه حل و فصل موضوع هستهاي گذاشته است در توافق اوليه با 5+1 حاضر شد برخي فعاليتهاي هستهاي را تعطيل کند و در عوض 4 ميليارد دلار از پول بلوکه شده نفتي را در چند قسط دريافت کند اما فارغ از قضاوت درباره متوازن بودن يا نبودن اين توافق، بعد از گذشت حدود 6 ماه از اين توافق، علي رغم اجراي تعهدات از سوي کشورمان، 5+1 و خصوصا آمريکاييها با کارشکني حاضر نيستند به انجام تمام تعهدات خود از جمله پرداخت پولهاي بلوکه شده، شفاف عمل کنند.
حال کشوري که حاضر نيست غرامت جنايت خود را در سرنگوني هواپيماي ايرباس که الزام يک نهاد قانوني را هم داراست بپردازد، چگونه انتظار ميرود تعهدات خود در قبال يک توافق دوطرفه را اجرا کند؟
به نظر ميرسد اکنون که در آستانه شروع دور ششم مذاکرات وين براي توافق نهايي در خصوص حل و فصل پرونده هستهاي کشورمان قرار داريم، تيم مذاکرهکننده هستهاي بايستي با تجربهاي که از ششماه گذشته اندوخته، بيش از پيش مراقب پرانتزهايي باشد که قرار است در آن تعهدات طرفين درج شود.
چرا که تجربه نشان داده که اصولا آمريکاييها چيزي به جز تحميل هژموني خود به ملت ها و دولتها فکر نميکنند و پاي هيچ پيماني را با آساني امضا نميکنند مگر آنکه منافعشان حداکثري تامين شده باشد و در اين شرايط نيز هيچ تضميني براي اجراي توافق يا پيمانها از سوي آنها وجود ندارد.